Categories: ترانه

عیدی

………..{ عیدی } ……….
چی به من عیدی میدی
باز یه قلب مضطرب
باز یه اندوه کهن
یا دلی پر از امید
چی به من عیدی میدی
شب غم سحر میشه
روز درد تموم میشه
میرسه صبح سپید
چی به من عیدی میدی
ای تو خالق بهار
من پاییز زده را
تا کجا میکشونی
تا شکستن تو خودم
تا به یاس ابدی
یا منو با بخششت
به بهار میرسونی
چی به من عیدی میدی
خشم و درد و انتظار
یا که با معجزه ای
زندگیمو جون میدی
تو میشی ناجی من
دستامو تو میگیری
به رگای خسته ام
دوباره تو خون میدی
یا بازم هم میذاری
چشماتو تا نبینی
که یه مرد نا امید
توی اندوه اسیره
تو را فریاد میزنه
تو را هی داد میزنه
میدونه بی لطف تو
دیگه باید بمیره…
akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago