در این دوران جهل و جور ,که انسان ,قربانی ی دست انسان است ,زیباتر از مرگ ,کدام پدیده ی هستی ستکه می تواند اکنون ,فریادرس قلب زخمی ی من باشد !؟
ای مرگ ,مرا دریابکه زنده بودن ,ملولم می کند .
اکبر درویش
سوره ای دیگر .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…
یکنفر باید باشه یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…
بهار آمد چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…
صدای تو خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…
شرقی غمگین من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…
استفراغ ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…