ننویسندگی :

لالایی
لالایی کودک من
بخواب تا که نبینی
که این دنیا
چقد زشته و ننگه
که قلب آدما از جنس سنگه

لالا لالا لالایی برگ بیدی
بخواب جونم
تو فردا رو چه دیدی …

گاهی حتی نمی شود گفت … گفتن به عجز می آید …. گاهی سکوت کردن بهتر است … گاهی غم و درد آن چنان به قلبت هجوم می آورند که فقط دوست داری بنشینی و ساعت ها گریه کنی … گریه کنی …. کریه کنی ….

و خواب ,
راستی خواب چه زیباست .. فرار از بیداری … فرار از دیدن … چقدر دلم می خواهد بخوابم … بخوابم … بخوابم … و دیگر بیدار نشوم
خوشا به حال کوران !1
نه ….
خوشا به حال کسانی که چشم دارند اما نمی بینند
خوشا به حال کسانی که به دنیا نیامده اند !
خوشا به حال کسانی که هیچگاه به دنیا نمی آیند !!

اکبر درویش

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago