ما همه محکوم هستیم !
از میز شام آخر عیسی
به یغما بردند
چه مکر بی رحمانه ای !!
تا این شام آخر ،
امتداد یابد
تا همیشه
تا همیشه ی تاریخ
تا شراب خون عیسی ،
در روح ها جاری نشود
تا نان عیسی که باید به مساوات بین همه تقسیم می شد ،
گرسنه گی را ،
در جهان حاکم کند
اکنون گزمه ها می آیند
با خنجری در دست
سرمست از پیروزی
تا خیل گرسنه گان را ،
که هنوز از خون عیسی سرمست نشده اند
که برای لقمه ای نان
تن به هزار مصیبت سپرده اند
که عدالت را نچشیده اند
به اریکه ی جلجتا ببرند
ما همه محکوم هستیم
برادران دلتنگ
که دردی مشترک
ما را به هم پیوند زده است
ما همه محکوم هستیم
صلیب های اسارت مان را ،
بر دوش بکشیم
اکنون که قیصر می تازد
و فریسیان ،
سرمست از جهالت مردم مست
از این دزدی هشیارانه ،
می خواهند همه را بر صلیب بیاویزند
من اولین قربانی نیستم
تو اولین قربانی نیستی
ما همه ،
که زخمی مشترک بر دل و جان داریم
قربانی این توطئه هستیم
فریسیان فرمان داده اند
و حکم محکومیت ما را امضا کرده اند
اکنون گزمه ها ،
جیره خواران مست ،
صلیب ها را آماده می کنند
زمان مصلوب شدن ماست
امروز من
فردا تو
و روز دیگر ،
نوبت کس دیگر !!
اکبر درویش . شهریور ماه سال ۱۳۹۹