مرا بخوان
به نام خودت
به نام عشق
اکنون که بر قلب تو طواف می کنم
تا از لبیک گفتن های من
تا از صدای قلبم
بشنوی
آواز آبی عشق را …
دوستت می دارم
و چه دردی وحشی تر از این
که باور نمی کنی
که چشم هایت را می بندی
تا روز من شب شود
که بوسه هایت را بر من حرام کرده ای
که قلبت برای من نمی طپد
من اکنون
بی تو
در خلائی سرگردان شده ام
که هیچ کجا مکان امن من نیست !
اکبر درویش . 24 دی ماه سال 1394