Categories: شعر

مست شویم

مست شویم

 

مست بود
لخت شد
لخت و عور
رقصید
بی پروا
در باد
و چرخید
و چرخید
و رقصید
و چرخید
تا سرش گیج خورد
و بر زمین افتاد

قضاوت !؟
کار باغ نیست
کار گل نیست
و حتی ،
کار باغبان نیست
اما ،
دانه ای که سبز شد
و درخت شد
و سایه اش ،
مکان امنی شد
هر مسافر خسته را ،
مدیون می داند
خود را
به مستی آن قطره …

مست باشیم
مست باشیم !

اکبر درویش . ۶ اردی بهشت سال ۱۳۹۹

مست شویم

 

عریان از کینه ها … عریان از خشم و نفرت …چون قطره ها باشیم و مست مست بر زمین بباریم و برقصیم

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

 

 

 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago