مست شویم
مست بود
لخت شد
لخت و عور
رقصید
بی پروا
در باد
و چرخید
و چرخید
و رقصید
و چرخید
تا سرش گیج خورد
و بر زمین افتاد
قضاوت !؟
کار باغ نیست
کار گل نیست
و حتی ،
کار باغبان نیست
اما ،
دانه ای که سبز شد
و درخت شد
و سایه اش ،
مکان امنی شد
هر مسافر خسته را ،
مدیون می داند
خود را
به مستی آن قطره …
مست باشیم
مست باشیم !
اکبر درویش . ۶ اردی بهشت سال ۱۳۹۹
عریان از کینه ها … عریان از خشم و نفرت …چون قطره ها باشیم و مست مست بر زمین بباریم و برقصیم
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس