Categories: شعر

مقتول من بودم برادر !!

مقتول من بودم برادر !!

1
مردمی یکدل و یک صدا ,
آرزویی ,
که به خواب هم نمی آید !!

2
که را نشانه رفته بودی ؟

مقتول ,
من بودم
برادر …!!

3
دریغا ,
رستم ,
به افسانه پیوسته است
و زمین ,
خانه ی دیوان و ددان شده است
وای بر ما
وای بر ما !!

4
واژه ها خسته اند
واژه ها شکسته اند
واژه ها به گل نشسته اند

کدامین انفجار کور ,
در این برهوت عبث ,
واژه ها را به بند کشیده است !؟

5
یاران ,
به آواز نیکو ,
بستاییم اندیشه را
چه اگر ,
با ما باشد ,
میوه های پاک به بار آوریم .

6
آنک ,
زنجیرهای چند لایه را ,
از خویشتن سترده ام
زنجیرهایی که هماره ,
روحم را ,
به بند کشیده بودند .

7
همه ,
دوست دارند کاری کنند
اما دریغا ,
که هیچکس ,
کاری نمی کند !!

8
خورشید را ,
خورشید را , …
مگر می تواند
همیشه ,
پشت ابر بماند !؟؟

9
من ,
در انتظار ” من ” ,
هستم
کی می رسد
زمان ظهور ” من ” ,
وقتی هیچکس ظهور نمی کند !؟

10
مردم این قبیله ,
دور آتشی می رقصند
به پایکوبی می نشینند
به های و هوی برمی خیزند
که تو در آن می سوزی .

اکنون خسته ام
از این آداب و رسوم جاهلیت
که از زندگی ی ما ,
انگار هیچگاه ,
دور نخواهد شد !!

11
هر چند ,
هر راه که می روم ,
در پایان ,
به گردابی مرموز می پیوندد
اما ,
من می خواهم فراتر بروم

اکنون ,
باید اوج گرفتن
پرواز کردن
بالا پریدن
و بالاتر پریدن…

اکبر درویش . شعرهای کوتاه سال 1391

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago