Categories: شعرطنز

من اگر کاندید می شدم …

من اگر کاندید می شدم

من اگر کاندید می شدم
چه اتفاقی می افتاد ؟
اما کاندید نشدم
و هیچ اتفاقی هم نیفتاد
اتفاق وقتی می افتد
که اتفاق افتاده باشد !

 

من اگر کاندید می شدم
آیا شورای نگهبان صلاحیت مرا تائید می کرد ؟

خوب ,
معلوم است
که شورای نگهبان مرا رد صلاحیت می کرد
و هیچ اتفاقی نمی افتاد
اما اگر شورای نگهبان مرا تائید صلاحیت می کرد
باز هم هیچ اتفاقی نمی افتاد ؟

اتفاق افتاده بود
اتفاقی که خوب ( خب ) ,
اتفاقی بود
و من می شدم کاندید ریاست جمهوری …

 

اما من که کاندید نشده ام
و هیچ کس صلاحیت مرا تائید نکرده است
و حتی هیچ کس هم صلاحیت مرا رد نکرده است

 

اما اگر من کاندید شده بودم
و در انتخابات شرکت می کردم
چه اتفاقی می افتاد ؟
نمی دانم !

داستان جالبی است
کسی که هیچگاه کاندید نشده است
اما می گوید
به من رای بدهید
من اگر رئیس جمهور شوم
نان تان در روغن است
اما کدام نان
در کدام روغن ؟
این معادله ی دو مجهولی را حل کنید

 

من همین جا به عنوان کسی که کاندید نشده است
اعلام می کنم
اگر من رئیس جمهور شوم
کاری می کنم که دو دو تا بشود پنج تا
سال هایی که دو دو تا می شد چهار تا
ما نه نانی داشتیم
و نه روغنی دیدیم که نان نداشته ی مان را
در آن بمالیم !

وقتی یک با یک برابر نیست
وقتی بعضی یک ها آنقدر گنده هستند
که جای هزاران یک کوچک را گرفته اند
از چهار شدن دو دو تا چه سودی حاصل می شود !؟

 

من همین جا اعلام می کنم
سال هاست که نه یک با یک برابر است
نه حاصل دو دو تا
توانسته است سفره ی بی نان ما را
در کاسه ی روغن چرب کند !

من اگر کاندید می شدم …
اتفاق وقتی می افتد
که اتفاق افتاده باشد !

 

اکبر درویش . اردی بهشت سال 1396

من اگر کاندید می شدم

 

این شعر طنز مانند فقط می خواهد به داستان این روزهای ما اشاره کند وگرنه نه مرا هیچگاه به فکر رییس جمهور شدن است و نه لیاقت چنین پستی را دارم

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago