Categories: شعر

من مرده ام !!

مرا کشته اند
دیری ست
من مرده ام
این لش خسته ,
که خود را ,
با زور ,
به این سو آن سو می کشاند
می خورد
می آشامد
درد می کشد
رنج می برد
و انگار زندگی می کند
دیرگاهی ست از من بریده است !

من مرده ام
دیری ست
من مرده ام
اما اگر هنوز ,
نفس می کشم
فریاد می زنم
و شعر می گویم ,
آتش عشقی ست
که مرا پابرجا نگاه داشته است

مرا کشته اند
دیری ست
من مرده ام
اما این عشق ,
مرا استوار کرده است
تا در کنار شما ,
درد بکشم
همسفر رنج های تان باشم
سنگ صبور قصه های تان
هم گریه ی رنج های تان
همنشین تنهایی تان
که بی شما ,
من مرده ای هستم
که غریبانه ,
قبر خود را جستجو می کند …

اکبر درویش . 13 امرداد ماه سال 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago