Categories: شعر

من نیامده ام تا زبانم را گاز بگیرم

زبانم را ,
نه
گاز نخواهم گرفت
خواهم پرسید
خواهم خواست
و خواهم شکست
محدوده ی پرسش ها را
من نیامده ام تا زبانم را گاز بگیرم
خواهم خواند
و خواهم دید
وخواهم پرسید
من پر از سوال هستم

این علامت را می شناسی
؟
؟
اگر خوب مرا نگاه کنی
می بینی
که چون پرسشی مرموز
بر روی لبان زندگی هستم
و خواهم شکست
محدوده ی پرسش ها را
من نیامده ام تا زبانم را گاز بگیرم

اما تو ,
آزادی
که زبانت را گاز بگیری
پشیمان باشی
که عاشق بوده ای
یا عشق را نشناخته ای
حتی رویاهای خود را بفروشی
حتی قلب خود را حراج کنی
اما من ,
نه رویاهایم را خواهم فروخت
و نه حتی قلبم را حراج خواهم کرد
و نه حتی ,
پشیمان خواهم بود
که عاشق بوده ام
و نه حتی ,
رویای تو را خواهم فروخت
تو را ,
که دوستت داشته ام
و خواهم شکست
محدوده ی پرسش ها را
من نیامده ام تا زبانم را گاز بگیرم !!

اکبر درویش . شعرهای شهریور سال 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago