Categories: ترانه

میوه ی ممنوعه ی من

میوه ی ممنوعه ی من من می خوام تو را بچینم
حتی که اگر تو این راه توی بغض خود بشینم
حتی زهر اگر تو باشی واسه من خواستنی هستی
ای همیشه دور بی من مثله عشق در من نشستی

میوه ی ممنوعه ی من من تو را به دست میارم
واسه ی داشتن تو من همه هستی مو می ذارم
تو مثه یه حس نابی عطش تشنه لب و آب
مثه آبی روی آتش سایه سار تشنه ی خواب

میوه ی ممنوعه ی من حس دستام با تو گل کرد
توی آغوش و تن تو دیگه پژمرد روزای سرد
گرمی دستای تو شد مرهم غربت بودن
همه حسرت های هستی شسته شد از رو تن من

حس من به من می گه که سخت در آغوشت بگیرم
من باید باید و باید توی آغوشت بمیرم
حس بودن تو با من خود ریزش تگرگ شد
آخر این قصه ی تلخ اول قصه ی مرگ شد .

اکبر درویش . آخر خرداد ماه سال 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago