Categories: شعر

می خواهم برقصم

می خواهم برقصم
در کوچه ها
در خیابان ها
در میدان ها …

اگر چه خوب نمی رقصم
اما می خواهم برقصم
با پیر و جوان
با زن و مرد
با دختر و پسر
با همه
با شکوفه ها
با گل ها
با چشمه ها
با رودها
با دریا …

اگر چه خوب نمی رقصم
اما می خواهم برقصم
با عشق
با دوست داشتن
با چشم ها
با لبخندها
با بوسه ها
با دست ها
با آغوش ها …

اگر چه خوب نمی رقصم
اما می خواهم برقصم
با روسپی ها
با فراری ها
با شبگردها
با دوره گردهای بی خانه …

اگر چه خوب نمی رقصم
اما می خواهم برقصم
با باد
با باران
با ستاره
با آفتاب
با مهتاب
با رنگین کمان ها
با صدای جیرجیرک ها …

اگر چه خوب نمی رقصم
اما می خواهم برقصم
با همه
همراه عروس ها
در کنار دامادها
در مدرسه ها
همراه بچه ها
با حاجی فیروزها …

اگر چه خوب نمی رقصم
اما می خواهم برقصم
با زندگی
با مرگ …

اگر چه خوب نمی رقصم
اما می خواهم برقصم
چشم های خدا بسته است
به خوابی سنگین فرو رفته است
نه
با خدا نمی رقصم
با مردم می رقصم
و با نیمکت های پارک می رقصم
که شب ها
بی خوانمان ها را پناه هستند
و با تو می رقصم
که آغوشت
تکیه گاه همه غم های من است

می خواهم برقصم
اگر چه خوب نمی رقصم

اکبر درویش . نیمه ی اول اردیبهشت سال 1393

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago