Categories: شعر

می خواهم گناه کنم !!

می خواهم
گناه کنم !!

آغوشت را
به روی من باز کن
بگذار نوازش های تو
آن چنان مرا روئینه کند
که هر سنگ که به سوی من پرتاب می شود
انگار گلی باشد
بگذار دست های گرم تو ,
تمام نداشتن های مرا
احساس کند
می خواهم
آن چنان در آغوش تو محو شوم
که بیاموزم
وقتی سنگ های وحشی ,
بر تنم زخم می زنند ,
تاب تحمل بیاورم
که درد بکشم
اما آه نکشم
و مرا سخت در آغوش بگیر
تا وقتی سنگسار می شوم ,
با رویای آغوش گرم تو
لبخند بر لب آورم
و آن چنان نستوه به ایستم
که دست ها خسته شود
که مشت ها شل شود
تا سنگ ها بر زمین بیفتد
تا برگردند
به خانه های شان بروند
و شرمنده شوند
تا هرگاه در آئینه می نگرند ,
از خود نفرت به دل گیرند
و دست های خود را قطع کنند

می خواهم
گناه کنم !!
آغوشت را باز کن
تا در آغوش هم ,
مرگ آخرین سنگسار را ,
با بوسه های مان
قضاوت کنیم
تا آغوش ما ,
شعله های آتش را گلستان کند .

اکبر درویش . تیرماه سال 1378

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago