می رقصید !!

 

می رقصید

یکسره می رقصید

صبح تا شب می رقصید

شب تا صبح می رقصید

هفته ها در رقص بود

ماه ها در رقص بود

سال ها در رقص بود

می گفت آنقدر می رقصم

تا خدا را به رقص آورم

اما نمی دانست که خدا خوابیده است

و رقصیدن را دوست ندارد !

 

اکبر درویش . دی ماه سال 1399

 

می رقصید !!

 

نمی دانست که هر چقدر هم برقصد خدا در خواب است و از خواب بیدار نمی شود و ... باز همچنان می رقصید !

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago