Categories: شعر

نجات دهنده در من خفته است

نجات دهنده ,
در من ,
خفته است …

کنون ,
بیدار شو
صدای شیپور جنگ را ,
مگر نمی شنوی !؟
آیا هنوز هم ,
تو را خواب برده است
و انگار فراموش کرده ای
که روزگاری ست
زندگی ات را ,
آب برده است !؟

میدان ,
در زیر پای ستوران …
و شیهه ی اسبان
دریغ
دریغ
این عربده های مستانه
و دشنام های رکیک
آیا این رجز خوانی های ناجوانمردانه هم ,
تو را لحظه ای
از حصار خود به بیرون نمی کشاند
تا به بینی
سقوط برج ها را
و ریزش باروها را
تا فریادی سر دهی از سر درد
با تمام بودن
آن چنان که لرزه ای بر هستی بیندازد !؟

نجات دهنده ,
در من ,
خفته است
باید برخیزد
باید برخیزم
نجات چهان ,
کار من نیست
باید برخیزم
تا خود را ناجی شوم

راستی را ,
نجات جهان ,
در نجات من نهفته است
اما دریغا ,
ناجی من
سر بر بالشت عجز گذاشته
در توهم های خود ,
چه آرام خفته است
انگار از یاد برده است
آن عیسای ناصری ,
که دل به نجات جهان بسته بود
خود به صلیب فریب ,
با میخ های جهل جان باخته بود
و جهان نجات نیافته بود
و آن کس که مقتدرانه
بر دریاها فرمان می راند
خود نیز طعمه ی آب ها بود !

نجات دهنده ,
در من ,
خفته است
نه اسپارتاکوس هستم
ونه هرگز
کسی مرا به رسالت برگزیده است
پیامبران می گویند ,
به آن ها وحی می شود
اما من ,
صدای دلم را گوش می کنم
و آن چه را که می بینم ,
باور دارم
نه ژاندارک هستم
و نه سودای انقلاب به سر دارم
من به دگرگونی خود می اندیشم
تا بر خرابه های خویش ,
بی تعصب
با شعور و آگاهی
خود را آباد کنم
نه بابک هستم
نه سیاووش
و نه حتی مزدک
هر چند ,
آزادی را بسیار دوست می دارم
و جز رویای عدالت ,
هیچ رویای رنگینی ,
مرا زیبا نمی آید

نجات دهنده ,
در من ,
خفته است
باید برخیزد
باید برخیزم
نجات جهان ,
کار من نیست
نه این که شانه خالی کنم
من هستم
اما اکنون باید ,
برخیزم
تا ناجی خود باشم
در آگاهی
در شعور
در عشق
که نجات جهان ,
در نجات من نهفته است .

اکبر درویش . 17 بهمن ماه سال 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago