Categories: شعر

نه گفتیم

سیب ,
ممنوع …
من ,
ممنوع …
تو , 
ممنوع …
عشق ,
ممنوع …..

و دوست داشتن ,
آن شهامت را به ما بخشید
تا به تمام ممنوع های جهان ,
” نه ” بگوییم .

اکنون رنج هبوط را پذیرفته ایم
اما همچنان ,
یکدل و یکصدا ,
فریاد می زنیم :
_ ” نه “

اکبر درویش . بهمن ماه سال 1391

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago