Categories: ننویسندگی

هیچ چیز درست نیست !!

ننویسندگی :

کسی که همیشه شانه اش برای این بود تا دیگران سر بر آن بگذارند و گریه کنند
اکنون در پی شانه ای می گردد تا سر بر آن نهد و تا ابدالدهر گریه ی درد سر دهد
کسی که همیشه دو گوش بود تا بشنود و اما قضاوت نکند
اکنون دو گوش شنوا می طلبد تا شنیده شود بی آن که قضاوتش کنند
بریده ام
خسته ام … خسته ام … خسته ام …
آه ای تمام واژه های عالم , وقتی نمی توانید مرا بیان کنید دیگر به چه کار می آیید !؟
تمام امید و خوش بینی من در زیر اتفاقاتی که هر روز می افتد تبدیل به ناامیدی و یاس شده است …
از بودن خسته شده ام …
چه ناباورانه این لش خسته ی خود را بر دوش می کشم و روزها را طی می کنم
هیچ چیز درست نیست انگار و …
سنگینی تمام کوه های عالم را بر دوش خود احساس می کنم
کاش این زندگی پر از فریب و نیرنگ زودتر به پایان می رسید
اکنون آرزو می کنم که این چرخ گردون روزگار همین جا از کار بیفتد و همه چیز توقف کند و حتی همه چیز نابود شود و دیگر هیچ چیز نباشد
هیچ نبودن هم گاهی بسیار است
حتی هیچ نباشد !!

اکبر درویش . 21 مهرماه 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago