Categories: شعر

وای بر ما

کدامین فصل بد ,
رسید
کدامین طوفان
وزید
تا طاعون آمد
و زمین های بی بار
و کشتزارهای خشک
مارا ریزه خوار خوانی قرار داد
که بغض به گلو ,
مصیبت ها را
دوره کردیم
و رضایت دادیم
به این حقارت خاموش !؟

وای بر ما
که آهن مانده ایم
اما چون فولاد ,
آبدیده نمی شویم
زنگ می زنیم !!

اکبر درویش . تیر ماه سال 1387


akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago