و باز هم زمستان است !
زمستان است
باز هم زمستان
و دل من ،
در خاک است
ریشه هایش در هوا
و برگ هایش ،
با فشار هرزه ی هر باد سردی ،
می ریزد
می ریزد
و دست هایم ،
هی یخ می زند
و من هی ها می کنم
و باز یخ می زند !
دانه ها به زیر خاک می پوسند
و جوانه ها ،
با دست ساقه ها ،
طناب به گردن خود می آویزند
تا هر صبح که از خواب بیدار می شوند
نگاه کنند که خورشید ،
طلوع را فراموش کرده است
زمستان است
و باز هم ،
زمستان ….. !
اکبر درویش . ۲۴ بهمن ۱۳۹۸
و هر زمستان که از راه می رسد و 24 بهمن که مصادف می شود با عروج فروغ فرخ زاد ، من دوباره با یاد او می خوانم : ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرامو توییترو یوتیوبو بلاگرو لینک این و پین ترستو فیسبوکدنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقاداتخود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس