Categories: ترانه

چقدر حرف دارم

مثه ابرا شده ام یه عالم برف دارم
واسه گفتن تو دلم چقدر حرف دارم
چقدر حرف دارم …

یه عالم حرفای ناب واسه آدم های خواب
کی آخه گوش می کنه توی این شهر خراب
این همه گفتنی رو تو بگو با کی بگم
بس که من نگفته ام وای دیگه خسته شدم

باز دارن بغض می کنن کلمه ها تو گلوم
مثله یک لشگر درد صف کشیدن روبروم
واژه ها داد می زنن واسه ی گفتن من
شده ان زخم جزام می سوزونن تن من
مثله ناقوسی بلند تو سرم جار می زنن
بر صلیب جمله ها منو بر دار می زنن

مثه ابرا شده ام یه عالم برف دارم
واسه گفتن تو دلم چقدر حرف دارم
چقدر حرف دارم …

پرم از گفتنی ها از شب سیاه و سرد
از غم شکستنو قصه های همه درد
اما این گفتنی ها شده ان زندون من
وای چه وقت رها می شم من از این زندون تن

باز دارن چنگ می کشن واژه ها به موندنم
مثله اشباح شده ان تو حریم بودنم
واژه ها کم میارن واسه ی گفتن من
مثله شمع نیمه جون تو شب من می مونن
مثله ناقوسی بلند تو سرم جار می زنن
بر صلیب جمله ها منو بر دار می زنن

مثه ابرا شده ام یه عالم برف دارم
واسه گفتن تو دلم چقدر حرف دارم
چقدر حرف دارم …
چقدر حرف دارم …
چقدر حرف دارم …

اکبر درویش . سال 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago