Categories: شعر

چه زمانه ی پتیاره ای !!؟؟

پنجه ی درد را
بر گلوی خود ,
احساس می کنم
تاول زخم را
بر قلب خود می بینم
درد می کشم
رنج می برم
زخم می خورم
از دوست و دشمن
درک نمی شوم
فهمیده نمی شوم
و تنها مانده ام…..

چه زمانه ی پتیاره ای !!؟؟
عاشفان را قربانی می کنند .

اکبر درویش .. دردنامه ای از سال 1360

 

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago