Categories: شعر

کاشی در کنار کاش های دیگر

 

کاشی در کنار کاش های دیگر

 

کاش نه زمان بود
و نه مکان
این دو ،
مفهوم خود را می باختند
تا ما ،
معنای تازه ای به آن ها می بخشیدیم

کاش نه خدا بود
و نه شیطان
این دو نیز ،
آن جور که ما می خواستیم
تعبیر می شدند

کاش تنها ما بودیم
من
تو
ما
که قلب های مان از عشق لبریز بود
که آیه ی دوست داشتن را
هر روز تلاوت می کردیم
و سوره ی عشق را ،
از مناره ها اذان می دادیم

کاش تنها ما بودیم
ما که آوازمان،
سرسبزی طبیعت بود
و واژه های شعرمان ،
می توانست پناهگاه حیوانات باشد
و دست های مان
در دست اتحاد ،
زیبائی دنیا را آرزو می کرد

کاش تنها ما بودیم
و هر روز صبح ،
سرود خوشبختی انسان را آواز می دادیم
از عدالت می گفتیم
دشمن ستمگری بودیم
آزادی را ترانه می کردیم
و مرگ هر گونه اسارت را

کاش تنها ما بودیم
من
تو
ما
کسانی که دل در گرو وحدت داشتند
و دوستدار برابری

کاش
دریغا ،
که من چقدر کاش در سینه دارم
کاش هایی که می توانست
دنیا را گلستان کند
و دردا ،
این کاش ها ،
تنها خیالی باقی می مانند
و دنیا ،
با بی رحمی و شقاوت به پیش می رود
جنگ ها ادامه دارند
فقر بیداد می کند
قتل و غارت همچنان پیشتازند
و جهل ،
این نامقدس تقدیس شده ،
انسان را به بند کشیده است
و آزادی و عدالت ،
دو واژه ای هستند
که در فرهنگ نامه ها به صلیب کشیده شده اند !

اکبر درویش . شهریور ماه سال ۱۴۰۲

 

من هنوزم با شعر سکوت میکنم

اگر مایل هستید دیگر نوشته های مرا هم بخوانید می توانید به دیگر صفحات این سایت مراجعه کنید

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago