Categories: شعر

کاش می شد !؟

کاش می شد !؟

 

کاش می‌شد
با بوسیدن لب‌های تو ،
صلح و آشتی را به تمام دنیا هدیه می‌کردم
آن گاه ،
آنقدر لب بر لب‌های تو می‌گذاشتم
تا تمام مردم جهان
به صلح و وحدت برسند
کاش می‌شد
با نگاه کردن در چشم‌های تو ،
جنگل‌ها سرسبز می‌شدند
کویرها آباد می‌گشتند
و رودها خروشان
تا به دریا برسند
آن گاه ،
خواب و خوراک را ،
بر خود حرام می‌کردم
و تمام عمر ،
معتکف چشم‌های زیبای تو می‌شدم
در چشم‌های تو زندگی می‌کردم
در چشم‌های تو نفس می‌کشیدم
و با چشم‌های تو عشقبازی می‌کردم
کاش مرا در آغوش می‌گرفتی
و آرامش ،
به این جهان پر از اضطراب و دغدغه ،
بازمی‌گشت
کاش می‌شد تو را در آغوش بگیرم
آن گاه باور می‌کردم
که در امن ترین نقطه ی جهان ,
ماوا گرفته ام
چقدر خوب است
در جهانی زندگی کنیم
که همه در صلح و وحدت باشند
که آزادی و آبادی باشد
که عدالت باشد
و مکان امنی ,
برای رسیدن به آرامش …
کاش می شد
کاش می شد … !؟

 

اکبر درویش . بهمن ماه سال 1399

 

کاش می شد !؟

 

 

 

کاش می شد … کاش می شد … کاش می شد … اما آیا کاش ها را کاشتند سبز شد !؟

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

 

 

 

 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago