Categories: شعر

گفتند خداوند عادل است

از دست نوشته های :
” در سایه ی ارتداد “

و گفتند :
خداوند عادل است …

اما در زمین ,
هر روز جنایت
هر روز قساوت
جنگ ها و کشتارها
و غارت
و چپاول
و استبداد
و استثمار …
و افسوس که عدالت ,
همان موعود آدمی بود
که هر چه بیشتر تلاش می کرد ,
کمتر می یافت

ما عادل نبودیم
اعتراف کنیم
ما در رویت جانیان بالفطره درآمده بودیم
که هرگاه نمی توانستیم
در برابر جنایت به ایستیم
و از خود دفاع کنیم
دل به عدالت خدا می بستیم
اما نمی دانستیم
که عدالت ,
همان موعود گمشده ای است
که انگار هیچگاه پیدا نمی شود

ما بخشنده نبودیم
که خدا را بخشنده می خواستیم
و در عقده های حقارت خود ,
چه بسیار
خود را کوچک و حقیر می دیدیم
و خدا را بزرگ …

ما هر چه را که دوست می داشتیم
اما نداشتیم ,
صفات خدایی می کردیم
که معلوم نبود در کجای تاریخ ,
به خواب رفته بود

و گفتند :
خداوند عادل است
و بی عدالتی ,
در سرتاسر زمین ,
حاکم بود .

اکبر درویش . سال 1387


akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago