Categories: شعر

یوسف اگر بودم

یوسف اگربودم …
یوسف
اگر
بودم !!

یوسف اگر بودم
پیش از آن که تو
پیراهن من پاره کنی
من قلبت را
به اسارت می گرفتم
این همه سال صبر !؟
آن چنان در آغوش تو
پناه می گرفتم
تا تمام سال های صبر را ,
در آغوش من سپری سازی
تو را بنده می شدم
تو را ستایش می کردم
تا صدای عشق
در جهان طنین انداز شود

یوسف اگر بودم
تنها خواب چشم های تو را
تعبیر می کردم
و همه چیز را
در سال های قحطی
به پای تو می ریختم
تا عشق را مفهوم تازه ای ببخشم
تنها تو را می دیدم
تنها از تو می گفتم
تا نیمه ی ناتمام من
در آغوش عشق تو
تمام شدن را
تجربه کند

یوسف اگر بودم
تمام بت ها را می شکستم
تا بت تو را
در میدان شهر برپا سازم
نگاهت را قبله می کردم
و قلبت را
سرشار از آواز دوست داشتن
تا عشق
جاودانه گی را
چادری بر سر تاریخ کند

یوسف اگر بودم …
اگر
یوسف
بودم !!

اکبر درویش . 25 شهریور 1393

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago