Categories: شعر

یک تنه بر دار …

تو لحظه ی ناب عروج
مرا به تکرار به بین
مرا تو بر صلیب کوچ
یک تنه بر دار به بین

اکبر درویش . سال 1392

این متن کوتاه برای من هزاران گفتنی دارد و هزاران حرف ناگفته …چند ماه پیش که آن را نوشتم با این امید شروع کردم که ادامه دهم اما هربار که خواستم دیدم چیزی به ذهنم برای ادامه دادن نمی آید و انگار اصلا نیازی به ادامه دادن ندارد این بود که دیگر تصمیم گرفتم همین متن کوتاه را در اختیار دوستان بگذارم . تا چه پیش آید بعدها ….

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago