اطلاعات تماس

نوشته شده توسط:

من
شعر

من

  من   من ،یک روز ،در انقلاب گم شدیک روز ،یاهوی عشق سر دادروز دیگر ،جنگ را تجربه کردو روزهای بعد ،در جستجوی عدالت

تو را من دوست می دارم
ترانه

تو را من دوست می دارم

  تو را من دوست می دارم   چشمانت آبی دریادریا را دوست می دارمچشمانت سبزی جنگلجنگل را دوست می دارمچشمانت را دوست می دارمچشمانت

من باور کرده ام
شعر

من باور کرده ام

  من باور کرده ام   آه ،دیر نیستدیر نیستمی رسد آن روز کهققنوس آزادی ،از خاکستر جهل و نادانیاز بستر فساد و پلیدی ،بر

شاعر
شعر

شاعر

  شاعر   شاعر ،نیمی روشنگر استو نیمی دیگر عاشقشاعر ،عاشقی است که از درد مردم سخن می گویدشاعر ،جنگجو نیستآگاهی دهنده استو اسلحه اش

در خود نهان کرده ام
شعر

در خود نهان کرده ام

  در خود نهان کرده ام   با احمد شاملوگفتی :خدای را ،در پستوی خانه نهان باید کردو من نیز ،چنین کردماما دژخیمان ،در خانه

بخوان
شعر

بخوان

  بخوان   بخوانبه نام مردمبرای مردمصدایت ،بغض خاموش گلوهای زخمیصدایت ،فریاد دهان های دوخته شدهآوازهای در بطن خفه شدهصدایت ،بانک هشیاریفریاد بیداریبخوانبه نام مردمبرای

چه شد
شعر

چه شد

  چه شد از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد ) از من پرسید :چکار می کنی ؟گفتم :تو چکار می کنی

عشق ؟
شعر

عشق ؟

  عشق ؟   عشق ،شیرین استخوش طعمچون گیلاس های قرمزچون مزه ی نان خامه ایچون توت های رسیده ی فرحزادچون خربزه های شیرین مشهدیچون

به چه می اندیشی ؟
ترانه

به چه می اندیشی ؟

  به چه می اندیشی ؟ به چه می اندیشیخانه ات آباد باددل تو از اندوهخالی و آزاد بادغم مخور این روزهاماندنی که نیستندروزهای بهتر

خوب محبوب من
ترانه

خوب محبوب من

  خوب محبوب من   می کشم از تن تنمی کشم از دل تنتن مرا باری بودبر روی دوش منمی کشم بیرون تاروح عاشق باشمدر