در هجوم طاعون استمنای مغزهای زنگ زده در هجوم طاعون و فصل های همه مطرود ... درختان ایستاده…
چه روزگاری شد !؟ کارستان های ما بی کار ماند بی تدبیر بی سود و ثمر و بارستان های ما…
نقش زنده ها را بازی می کنیم ! مرده ایم اما چه زیبا ، نقش زنده ها را بازی…
مسیح هر روز مصلوب مسیح شده ام مسیح هر روز مصلوب که به جرم دوست داشتن ، صلیب این…
انسانی که نقش مترسک را بازی می کند به هم ریخته خسته از هم پاشیده تکیده این جغرافیای روحم…
برهنه شو ! برهنه شو در آغوش من این بستر شعرهای ناگفته این خانه ی سکوت های ممتد این…
آی آدم ها کشتی سوراخ شده پاروهای شکسته بادبان های افتاده در میان گرداب ... آی آدم ها…
می رقصید !! می رقصید یکسره می رقصید صبح تا شب می رقصید شب تا صبح می رقصید هفته…