دلم میخواد یک کتاب بنویسم ننویسندگیدلم میخواد یک کتاب بنویسم از اول تا آخرش سفیدسفید و تمام چیزهایی که…
دلم گرفته است ننویسندگی ننویسندگی :دلم می خواهد فرار کنم ... بگریزم ...از همه چیز ... از همه کس ...حتی…
آن کس که دستش به خون آلوده می شود ,آیا می تواند شب دست های خونیش را بشورد و در…
ننویسندگی :( با عرض پوزش برای بعضی واژه ها و ...)به نام آن که می زند و ما می رقصیممن…
ننویسندگی :11 سال از 11 سپتامبر گذشت ...لکه ی ننگی که نمی دانم از سینه ی تاریخ چگونه می خواهد…
امروز روز جهانی کودک است و یادآور این که کودکان را باید جدی بگیریم و به حقوق آنان احترام بگذاریم…
در آغاز , "کلمه" بود (1)کلمه , در گفتن بود (2)کلمه , خود نبض گفتن بود (3)کلمه , برای شنودن…
ننویسندگی :من هم دلم سخت میگیره . من هم خسته می شوم . من هم گاهی امیدم را از دست…
چقدر ندانستن ها و نفهمیدن ها که از دانستن ها و فهمیدن ها برتر است ! چه خواب ها و…
ننویسندگی :روشن شدگی را ستایش می کنم .. همرنج "بودا" بودن و چون او به روشن شدگی رسیدن .. به…