می اندیشید می اندیشید به آرزوهایش شایدها بایدها و شایدهایش ، دری بسته بود که گاه ، در خواب…
یک سکس ناب یک سکس زیبا ، یک سکس رویایی ، بین زمین و آسمان تا آن چنان باران ببارد…
روزگار غریبی ست نازنین همصدا با زنده یاد ؛ احمد شاملو روزگار غریبی ست نازنین فصل ها ، به…
به کدامین گناه !؟ دریغا ، سلاخی شد دختری دخترم دخترت و باز تکرار خواهد شد هر روز ،…
چه سرنوشت نفرت انگیزی ! از دست نوشته های ؛ در سایه ی ارتداد ؛ صدا زدم : خدا…
من تنها سکوت کرده بودم گفت : غوغایی در سکوت نهفته است و من ، تنها سکوت کردم صدای وزغ…