دلت را به چه خوش کرده ای ؟ با یک گل ، بهار نمی شود دلت را به چه…
سکوت می کنم !!از اکبر درویش این شعر کوتاه میانه ی سال 1400 توسط اکبر درویش سروده شده…
چگونه هزاران دست بی صدا مانده است !؟ یک دست ، صدا ندارد آری اما من مانده ام که…
اما صلیب عیسی را چه کسی ساخت ؟ پدر عیسی ، نجار بود صلیب می ساخت عیسی نیز ،…
چه جبر ناباورانه ای !! ساکن جهانی شدیم که در و دیوارهایش را به میل ما زنگ نزده بودند…
برادرم یهودا برادرم یهودا سر بر شانه ی من بگذار و شیون کن مرا ببخش مرا ببخش که باعث…
اکنون میان دو هیچ اکنون میان دو هیچ خسته مایوس تن به ذلتی داده ام که اسمش را زندگی…
من روی پلی میان دو جبر ایستاده ام ! جبرا به چیزی تن سپردم که نامش زندگی بود و…