انگار توهم زده ام دردی را ، من بر دوش خود حمل می کنم که کوه هم عاجز…
زندگی می کنیم زندگی می کنیم ؟ آری ! و حاصل این زندگی : کار کردن خوردن و…
انتحاری هیچ نترس هیچ واهمه نداشته باش دست خدا همراه توست تا بهشت ، فاصله ی اندکی داری…
کاش خدا از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد ) کاش خدا پدر داشت و…
حتی یک نفر از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد ) هزاران نفر ،…
در تار عنکبوت چه زخم های کهنه ای ، سال ها ، بر تن ما مانده است زخم…
کاش خدا !! از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد ) کاش خدا ، مانند…
غمگنانه چه اندوهگین ، سر را میان دو دست گرفته در درون خود ، به جنگ برخاسته ایم…
تفسیر عدالت هر چه خواستند ، گفتند و گفتند و گفتند اما ، تا خواستیم ما بگوئیم دهان…
خونبها یادم باشد عاشقی ، بهائی دارد و من ، این بها را با خون می پردازم…