شعر

پروانه شدن…

من در پیله ی چشم های تو ,به کرم های کوچکی ,می اندیشمکه یک روز ,پروانه شدند .باغ را ...بهار…

12 سال ago

واژه ها …

واژه ها ,میرا...واژه ها ,ناتمام ...من ,با تو ,تمام می شوم !اکبر درویش . پاییزی های زمستانی سال 1391

12 سال ago

گمشده در کوچه های کودکی

من ,در کوچه های کودکی ,گمشده ام ...هنوزهم ,آغوش مادر می خواهمو دست نوازشگر پدرکسی را برای دوست داشتنو همصدایی…

12 سال ago

قصه ی سنگ

سنگ ,آن گنانه ,سنگ شدکه دست تو ,آن را برداشت و بر شیشه زدو دلم ,که ظریف ترین شیشه ی دنیا…

12 سال ago

غمگنانه

جای خالی ی آغوش تو را ,هیچآغوشیپر نکرد ...اکنون ,سال هاستکه آغوش ها را ,تجربه می کنمدر جستجوی آغوش تو…

12 سال ago

در بگشایید

در بگشایید شتابانباشد که از مزامیر قلب خویشفرا گویم تانبشارتی ...به من صعود کنای نخستین وسوسه در منای آغازین کسیکه…

12 سال ago

با یاد فروغ

با یاد فروغ آن کیستکه روی واژه های من ,گام بر می داردو تحریک می کنداندام های حسی ی مرابا آهی…

12 سال ago

به نماز می ایستم

به نماز می ایستم   به نماز می ایستم رو به قامت تو چشم های زیبای تو , مهر نماز…

12 سال ago

روی باد راه می روم

  روی باد راه می روم   اما  هنوز  روی باد راه می روم با این که  سخت چسبیده ام…

12 سال ago

شعر من …

شعر من   شعر من , نه شعر سپید است نه شعر سیاه ... شعر من , نه شعر نو…

12 سال ago