غمگنانه از همان دست که دادم از همان دست ، نگرفتم گل دادم اما تیغه های خنجر به سویم…
غمگنانه فرار می کنیم رو به سوی کدام هنجار ... کدام چراغ روشن بود اما شکست ؟ رویت ماه…
غمگنانه امیدهای به یاس نشسته آرزوهای بر باد رفته و رویاهای ناتمام ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد !!…
غمگنانه !! از همان دست که دادم از همان دست نگرفتم گل دادم اما تیغه های خنجر به سویم…
تمامم می کند تمام تو ای عشق تمامم می کند تمام تو ...!! اکبر درویش آبان ماه سال…
چه دوران غمگنانه ای !! در جستجوی وصل شدن به فصل شدن رسیدیم چه دوران غمگنانه ای !! …
هزاران سال تاریکی !! آرزو کردم یک بار خورشید را و هزاران سال خانه نشین شدم تاریکی را ...…