چه می گذرد بر روز و روزگار ما ؟ یقین های مان را سایه های شک پوشانده و وابستگی…
بازیچه شده ام من نه فراموش می کنم نه می بخشم فقط باور می کنم بازیچه شده ام !…
اما ندانستم سلام ای میلاد اما ندانستم این آمدن و رفتن چه حکمتی داشت با این همه زندگی می…
پر کن استکان مرا جوی های بهشت با شراب های چون عسلش هدیه ی پرهیزکاران مستی همین عرق پنجاه…
من که امیدی ندارم کاش باز کند این بار کلیدش قفل های بسته را من ؟ که امیدی ندارم کاش…
ترنس سکشوآل ها را حمایت کنیم به جای مسخره کردن تهمت زدن و قضاوت کردن آیا بهتر نیست آن…