تا مسیحایی دیگر شوم آخرین وسوسه ی من گم شدن ؟ نه ! پیدا شدن در آغوش تو بود…
گزارش به خاک چه گزارشی دارم تا تقدیم این خاک کنم جز این که در راهش شعله ور شدم…
کاش لقمه ای نان بودی کاش لقمه ای نان بودی تا شکم گرسنه ای را سیر کنی شاید اینجوری…
من کافرم حوریان بهشتی را بگذار برای مومنان من کافرم آغوش تو را ، در همین دنیا می خواهم…
با این که می دانستی رها کردی دست هایم را تا غرق شوم با این که می دانستی شنا…
چون باور کردند پرواز را پرنده ها چون باور کردند پرواز را ، پرنده شدند وگرنه چون موش ها…
تا دنیا دیوانه خانه نشده است این دیوانه خانه ساعت ملاقات ندارد درهایش همیشه باز است انتظار سخت مرا…
چه زیبا شعار می دهیم چه زیبا شعار می دهیم کاری می کنیم کارستان اما ساکن بی کارستانی شده…
و بعد از آن ما فرزندان جنایت شدیم در هاله ای از تقدس پنهان شد جنایت وقتی اولین برادر…
فتوا می دهم آغوش تو مقدس ترین مکان دنیاست فتوا می دهم زیارت تو مقدم بر زیارت کعبه است…