روزهای بی آرامش را باور کنید یک نفر ، سنگ را پرتاب کرد تا گنجشک پرید بعد ، ما…
کاش ما را اهلیت کولی گرفتن بود کولی گرفتن را ، بلد نیستیم کولی دادن را ، چرا کاش…
کشتارگاه آباد خواهد شد گوسفند اول پرید گوسفند دوم پرید گوسفند سوم پرید گوسفند صدم پرید گوسفند هزارم پرید…
هر روز هزاران بار دست به انتحار می زنیم هر روز هزاران بار آن گاه گرامی می داریم سال…
فتوا می دهم که شراب شیراز آیا خدا ، شراب شیراز خورده بود که چشمانت را اینگونه مست آفرید…
خود را نفرین می کنم پیامبری شده ام بی امت که از تنهایی سر بر دیوار نهاده است و…
اکنون میان دو هیچ این شعرها که طعم عصیان دارند اکنون میان دو هیچ است نه هیچ شاید نطفه…
لطفا سینماها را تعطیل کنید دولت بورژوا ملت مستمند اشک تمساح لبخند فاتح ... آیا دوباره اکران خواهد…