کوتاه گویی

رفیق ولادیمیر

رفیق ولادیمیر   رفیق ولادیمیر ، خواب هایت چه تلخ تعبیر شد و ، سقوط لنینگراد ... بورژوازی بی رحمانه…

8 سال ago

اسم این را زندگی گذاشته ایم !

اسم این را زندگی گذاشته ایم   نفس می کشیم هر چند سخت و دشوار ما نفس می کشیم یا…

8 سال ago

و زندگی می کنیم !

و زندگی می کنیم   خوب !؟ خوابی ست که سال هاست ندیده ام اما زنده ایم و زندگی می…

8 سال ago

چه درمان دهشت آوری !

چه درمان دهشت آوری   چه درمان دهشت آوری درد می کند سرمان جلادانی می سازیم تا آن را ،…

8 سال ago

نبودن را تجربه می کنیم

نبودن را تجربه می کنیم   شک می کنم تو نیستی آن چنان که من نیستم با سایه های تنها…

8 سال ago

عادت کرده ایم

عادت کرده ایم   عادت کرده ایم به برده شدن در ساختن ارباب های تازه هر روز ، حیلتی تازه…

8 سال ago

نقش مقتول

نقش مقتول           نمی دانم چگونه است که ما دوست داریم همیشه نقش مقتول و یا…

8 سال ago

این گونه بود محکوم شدیم

این گونه بود محکوم شدیم   گاز گرفتیم دست هایی که برکت می بخشید روزگار ما را این گونه بود…

8 سال ago

چون من شک کردم

چون من شک کردم از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد )   همه را دوست می…

8 سال ago

تا تو بیایی

تا تو بیایی   بزرگ نشدم کوچک ماندم کوچک کوچک تا تو بیایی و در آغوش تو بزرگ شوم ای…

8 سال ago