کوتاه گویی

چقدر گفتم !!

چقدر گفتم   چقدر گفتم : پدر ، بودن را دوست دارم می خواهم عاشق شوم می خواهم زندگی کنم…

9 سال ago

عشق ؟

عشق ؟   عشق ، گردابی ست که فرو می کشد تا غرق کند !   عشق ، ناجی نمی…

9 سال ago

تا در آغوش تو بخوابم

تا در آغوش تو بخوابم   اگر کفر است ، باشد !   من ، خدا را رها کرده ام…

9 سال ago

تا بودا شد

تا بودا شد   بودن را ، بود تا بودا شد ورنه ، بودا نمی شد !   اکبر درویش…

9 سال ago

کاش می گفت سیب را بخورید

کاش می گفت سیب را بخورید   کاش خداوند ، می گفت : سیب را بخورید و ما نمی خوردیم…

9 سال ago

باز هم سیب بخور

باز هم سیب بخور   اگر تو سیب را نمی خوردی من چگونه می توانستم تو را سخت در آغوش…

9 سال ago

حسودیم می شود

حسودیم می شود   حسودیم می شود حتی به سایه ی تو حتی به خود تو که این همه با…

9 سال ago

شعر با تو آغاز شد

شعر با تو آغاز شد   شعر ، با تو آغاز شد و جنس غزل گرفت   ای عشق ،…

9 سال ago

اگر سیب را نمی خوردیم

اگر سیب را نمی خوردیم   اگر سیب را نمی خوردیم ، چه اتفاقی می افتاد ؟   لعنت به…

9 سال ago

من سردم است

من سردم است   من سردم است کدام آغوش ، مرا ترک کرد که زمستان همیشگی شد و فصول انجچماد…

9 سال ago