شاید من نطفه ی حرام بودم مرا دوست نداشت پدر ! که تمام راه هابه روی من بسته می…
شاید فراموش کرده بود شاید فراموش کرده بود پسر را پدر !! که او را به جلجتا می بردند…
تا در آغوش تو بخوابم اگر کفر است ، باشد خدا را رها کرده ام تا در آغوش تو…
به توازن رسیده ایم به توازن رسیده ایم اخلاق ؟ کیلویی چند است !؟ اختلاس را احتکار را ،…
فراموش کرده است ( یهوه صبا یوت ) فراموش کرده است که روزی انسان او را خلق کرد…
شاید من نطفه ی حرام بودم مرا دوست نداشت پدر ! که تمام راه ها به روی من بسته…
غمگینم غمگینم مانند جزیره ی ( هیروشیما ) وقتی اولین بمب اتمی را تجربه می کرد ! …
و برادرکشی هنوز ادامه دارد سقوط که می کردم هیچ آغوش مهربانی ، مرا در آغوش نگرفت تا…
انسان را می گویم هر روز شمع آجین می شود سوزانده می شود به دار آویخته می شود مصلوب…