اطلاعات تماس
آنان که
شعر کوتاه گویی

آنان که

آنان که   از وحدت گفتند و تفرقه را کاشتند آنان که خود را ناجی خلق پنداشتند !   اکبر درویش . خرداد ماه سال

ماجرا از چه قرار است ؟
شعر کوتاه گویی

ماجرا از چه قرار است ؟

ماجرا از چه قرار است ؟   گفت گندم نخورید و ما خوردیم تا از بهشت رانده شدیم اکنون هر روز گندم می خوریم اما

آرزو کنیم عشق را در قلب های مان
شعر کوتاه گویی

آرزو کنیم عشق را در قلب های مان

آرزو کنیم عشق را در قلب های مان   عشق وقتی زیباست که در قلب آدمی موج می زند   اگر تمایل دارید و شعرهای

افتاد اتفاق
شعر کوتاه گویی

افتاد اتفاق

افتاد اتفاق   افتاد اتفاق که افتادیم در دام اتفاق هر چند اتفاقی نبود !   اکبر درویش . خرداد ماه 1396   اتفاق بود

داعیان گمشده در جهل و خرافات
شعر کوتاه گویی

داعیان گمشده در جهل و خرافات

داعیان گمشده در جهل و خرافات   در تهران ، در لندن ، در پاریس ، در نیویورک ، و در کابل ، … الله

دست های هم را بگیریم
شعر کوتاه گویی

دست های هم را بگیریم

دست های هم را بگیریم   دست من ، بی تو هیچ است دست تو ، بی من هیچ است دست ما اما ، با

می خواهم دنیا را زیبا ببینم
شعر کوتاه گویی

می خواهم دنیا را زیبا ببینم

می خواهم دنیا را زیبا ببینم   عشق تو ، نگاه مرا به جهان تغییر داده است می خواهم دنیا را زیبا ببینم !  

و چشم های تو
شعر کوتاه گویی

و چشم های تو

و چشم های تو   دریا چقدر زیباست جنگل چقدر زیباست و چشم های تو ، وقتی به من نگاه می کنی !   اکبر

می خواهم امیدوار باشم
شعر کوتاه گویی

می خواهم امیدوار باشم

می خواهم امیدوار باشم   راست گفته اند : پرنده ، به پرواز زنده است و انسان به امید می خواهم امیدوار باشم به دنیای

چه احساسی دارم
شعر کوتاه گویی

چه احساسی دارم

چه احساسی دارم   چه احساسی دارم انگار چون عیسی بر صلیب میخکوب می شوم نان و شراب مرا ، به عدالت میان خود تقسیم