مگر نمی دانی ؟ اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و…
درباره ی شعر شعر باید خودش بیاد ... در این که یک شعر چگونه شکل می گیرد حرف های بسیاری…
مادرم مگر گریسته بود آن شب مادرم مگر گریسته بود آن شب که من به نطفه رسیدم !؟ پدرم داغ…
خدا آلزایمر گرفته بود از دست نوشته های : " در سایه ی ارتداد " کودک تنها سر…
سیمفونی بغ کرده پرورشگاه بود و من بودم و تنهایی ... کودک بغ کرده ی پشت دیوار , به چه…
شعرهای بی نقاب 1 چراغانی کرده اندشهر را با بغض های فرو خورده ... 2 خواب نیست کابوس های…
کودکی من گم شده است !! خواهش می کنمالتماس می کنمکمک کنیدکودکی من گم شده استدلم کودکی ام را می…
دلم میخواد یک کتاب بنویسم ننویسندگیدلم میخواد یک کتاب بنویسم از اول تا آخرش سفیدسفید و تمام چیزهایی که…
دلم گرفته است ننویسندگی ننویسندگی :دلم می خواهد فرار کنم ... بگریزم ...از همه چیز ... از همه کس ...حتی…
خدا گم شده است !!_________________آن روز عصر که به خانه آمدم ,مادرم گفت :خدا گم شده است ! تمام کوچه…