مادرم مگر گریسته بود آن شب مادرم مگر گریسته بود آن شب که من به نطفه رسیدم !؟ پدرم داغ…
خدا آلزایمر گرفته بود از دست نوشته های : " در سایه ی ارتداد " کودک تنها سر…
سیمفونی بغ کرده پرورشگاه بود و من بودم و تنهایی ... کودک بغ کرده ی پشت دیوار , به چه…
شعرهای بی نقاب 1 چراغانی کرده اندشهر را با بغض های فرو خورده ... 2 خواب نیست کابوس های…
کودکی من گم شده است !! خواهش می کنمالتماس می کنمکمک کنیدکودکی من گم شده استدلم کودکی ام را می…
خدا گم شده است !!_________________آن روز عصر که به خانه آمدم ,مادرم گفت :خدا گم شده است ! تمام کوچه…
به نماز می ایستم به نماز می ایستم رو به قامت تو چشم های زیبای تو , مهر نماز…