شعر های اکبر درویش

فقر …

فقر ... در زد ؟ یا ، بی صدا آمد !؟ نمی دانم بعدها ، می فهمیم ! آمد وارد…

3 سال ago

وحدت

وحدت   گفتمش : درد ! گفت : مگو ؛ درمانی ست گفتمش : شب ! گفت : مگو ؛…

3 سال ago

دوباره تکرار

دوباره تکرار ... آسمانی بی ابر اما پر غبار کویری خشک بی آب و علف و جنگل های سوخته و…

3 سال ago

جنگ جنگ تا پیروزی !!

جنگ جنگ تا پیروزی !! پوتین ، در تهران گفت : جنگ جنگ تا پیروزی ! اما کدام پیروزی اشغال…

3 سال ago

چقدر زیبا خواهد بود !

چقدر زیبا خواهد بود ! چه وسعتی دارد دریا ... دریا ... دریا ... چه حصاری هست از برای ما…

3 سال ago

به کجا آویزیم !؟

به کجا آویزیم !         اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می تیوانید مرا…

3 سال ago

کولبر شده ام !

کولبر شده ام !   . شیرین من ، فرهاد هستم اما نه فرهاد کوه کن که بخواهم نقش تو…

3 سال ago

صحنه را خالی کنید

صحنه را خالی کنید   چنان جار می زنند در هر کوی و برزن با آن بوق های بلند سمفونی…

3 سال ago

دریغا!!

دریغا !!   کلاغ ، پرید اما ، پرهای گنجشک ها را ، شکستند ! دریغا !! شعری کوتاه از…

3 سال ago

چگونه بگویم تولدم مبارک

چگونه بگویم تولدم مبارک طوفان بود پنجه در پنجه ی زمین انداخت یا هلهله ی زلزله ها !؟ سونامی ها…

3 سال ago