شعر های اکبر درویش

بهار بود می آمد !!

بهار بود می آمد !! بهار بود می آمد !؟ آیا بهار می آید و آیا بهار در راه است…

3 سال ago

کاش ما …

کاش ما ... سنگ های " یه قل دو قل " مان ، خنجری شد که ناجوانمردانه ، در سینه…

3 سال ago

کدام بن بست !!

کدام بن بست ! کدام بن بست خودم را کرده ام گم تمام داشته هامو دادم از دست خیابان ها…

3 سال ago

چه روز و روزگاری !!

چه روز و روزگاری !! هوای شهر ما تاریک و سرد است و رنگ چهره هامون زرد زرد است خداوندا…

3 سال ago

سکوت کن !

سکوت کن !   سکوت کن حرفی نزن با تو ، تمام آسمان مال من است با تو ، تمام…

3 سال ago

پوتین !!

    پوتین ، کاش ، پوتین هایش را ، از پاهایش در می آورد بند آن ها را به…

3 سال ago

به باغ می اندیشم

  به باغ می اندیشم شعری با صدای اکبر درویش     اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می…

3 سال ago

شب تاب ها بتابید

شب همه شب تمام عمر ، فقط شب بی آغاز بی آواز بی پایان ... پس کی ، خورشید را…

3 سال ago

صندوقچه

. صندوقچه صندوقچه ای سفارش داد پرسیدند : از برای چه ؟ گفت : می خواهم خدای خود را ،…

3 سال ago

تنها مانده ایم

برادرم ، تنها مانده ای زنه تو ، همه ی ما تنها مانده ایم و حتی ، فرصت آن نیست…

3 سال ago