شعر های اکبر درویش

هنوز مانده بود !

هنوز مانده بود !   بکارت کدام رویا ، دریده شد که اسب های چوبی سواران را بر زمین زدند…

5 سال ago

که ما هر روز مصلوب می شویم !!

که ما هر روز مصلوب می شویم !!   عیسای ناصری ، به کدامین جرم تو را به صلیب کشیدند…

5 سال ago

مترسک ها به جای منجی ها

مترسک ها به جای منجی ها   کارستان های ما بی کار ماند و بارستان های ما ، بی بار…

5 سال ago

شعله ور شیم

شعله ور شیم   شعله ور شیم تا بسوزانیم این زمستانی را ، که انگار خیال تمام شدن ندارد !…

5 سال ago

در هجوم طاعون

  در هجوم طاعون   استمنای مغزهای زنگ زده در هجوم طاعون و فصل های همه مطرود ... درختان ایستاده…

5 سال ago

چه روزگاری شد !؟

چه روزگاری شد !؟ کارستان های ما بی کار ماند بی تدبیر بی سود و ثمر و بارستان های ما…

5 سال ago

چقدر لوث شده است

چقدر لوث شده !       عشق را می گویم که چقدر لوث شده است و دوست داشتن مفهوم…

5 سال ago

در افول

در افول   باکره گی ، رویای نابی بود که به افول پیوست گزمه ها ، شهر را ، به…

5 سال ago

نقش زنده ها را بازی می کنیم !

نقش زنده ها را بازی می کنیم !   مرده ایم اما چه زیبا ، نقش زنده ها را بازی…

5 سال ago

مسیح هر روز مصلوب

مسیح هر روز مصلوب   مسیح شده ام مسیح هر روز مصلوب که به جرم دوست داشتن ، صلیب این…

5 سال ago