هنوز مانده بود ! بکارت کدام رویا ، دریده شد که اسب های چوبی سواران را بر زمین زدند…
که ما هر روز مصلوب می شویم !! عیسای ناصری ، به کدامین جرم تو را به صلیب کشیدند…
مترسک ها به جای منجی ها کارستان های ما بی کار ماند و بارستان های ما ، بی بار…
شعله ور شیم شعله ور شیم تا بسوزانیم این زمستانی را ، که انگار خیال تمام شدن ندارد !…
در هجوم طاعون استمنای مغزهای زنگ زده در هجوم طاعون و فصل های همه مطرود ... درختان ایستاده…
چه روزگاری شد !؟ کارستان های ما بی کار ماند بی تدبیر بی سود و ثمر و بارستان های ما…
نقش زنده ها را بازی می کنیم ! مرده ایم اما چه زیبا ، نقش زنده ها را بازی…
مسیح هر روز مصلوب مسیح شده ام مسیح هر روز مصلوب که به جرم دوست داشتن ، صلیب این…