شعر های اکبر درویش

در جهان آشوب

در جهان آشوب   نه خدا مرا شنید نه خلق نه حتی خودم در جهانی که آشوب بی رحمی و…

5 سال ago

قربانی شده ام !

قربانی شده ام !   من قربانی شده ام قربانی کسانی که هیچکس دوستشان نداشته است اما من ، عاشقانه…

5 سال ago

زخمی شده ام

زخمی شده ام   زخمی شده ام آن چنان که طاقت برخاستن نیست هر چند ، هنوز ، خواستن در…

5 سال ago

تنها مانده ام

تنها مانده ام   تنها مانده ام با بغضی که در گلو نشسته و هر آن ، هزاران بار خفه…

5 سال ago

مگر چه خواسته ام ؟

 مگر چه خواسته ام ؟   دل ، در گرو کدام رویاست شب و روز خواب ندارد بی تاب است…

5 سال ago

افسوس !!

افسوس !!   افسوس که ( درد مشترک ) هم نتوانست اتش تفرقه ها را خاموش کند پس کی می…

5 سال ago

برادر نمی خواهم !

برادر نمی خواهم       برادر نمی خواهم !   برادر ؟ نه ! برادر نمی خواهم وقتی برادری…

5 سال ago

ما همه محکوم هستیم !

    ما همه محکوم هستیم !   نان و شراب را ، از میز شام آخر عیسی به یغما…

5 سال ago

مرغ سحر ناله سر کن

مرغ سحر ناله سر کن   مرغ سحر ، با صدای بلند تا صبح ناله کرد اما ناله ی او…

5 سال ago

من فرزند ایرانم !

  من فرزند ایرانم !   من فرزند ایرانم این سرای امید که افسوس گرد ناامیدی را کنون بر خاک…

5 سال ago