شعر های اکبر درویش

راهی جاده های ارتداد

راهی جاده های ارتداد   از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد )   گفتم : کسی…

8 سال ago

اما هنوز ایستاده ام

اما هنوز ایستاده ام   دردها هر لحظه اوج می گیرند امیدها ، ترانه ی ناامیدی می خوانند اما هنوز…

8 سال ago

این تضاد !!

این تضاد !!   از دست نوشته های : ( این تضاد )   خدا یکی بود و ما یکی…

8 سال ago

دست های من هنوز

دست های من هنوز   اگر حتی یک نفر نباشد تا دست مرا بگیرد اما دست های من هنوز در…

8 سال ago

با تو به درد رسیده ام

با تو به درد رسیده ام   با تو به درد رسیده ام این که سفر نمی شود !!  …

8 سال ago

تکیه به ناکسان مکن

تکیه به ناکسان مکن   ای دل پاره پاره ام دیدن دوست چاره ام دوست پناه و پشت من تکیه…

8 سال ago

مگر دست های ما …

مگر دست های ما   سرور زمین را نخواهیم دید مگر دست های ما در دست هم قرار گیرد و…

8 سال ago

کاش این بار که می رقصد

کاش این بار که می رقصد   خدا رقصید این جهان شکل گرفت باز هم رقصید تا جهان گسترده شد…

8 سال ago

خالق جهان اگر شاعر بود

خالق جهان اگر شاعر بود   خالق جهان اگر شاعر بود صبح ها با ترانه بیدار می شدیم روزها عشق…

8 سال ago

چه راه دشواری ؟

چه راه دشواری ؟   سفر ... !؟ چه راه دشواری می خواهم از خود به تو سفر کنم !…

8 سال ago