اطلاعات تماس
برچسب: شعر های اکبر درویش

انسانی که نقش مترسک را بازی می کند
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
انسانی که نقش مترسک را بازی می کند به هم ریخته خسته از هم پاشیده تکیده این جغرافیای روحم و تاریخ تحریف شده چون

برهنه شو !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
برهنه شو ! برهنه شو در آغوش من این بستر شعرهای ناگفته این خانه ی سکوت های ممتد این بذر کاشته شده در خفقان

آی آدم ها
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
آی آدم ها کشتی سوراخ شده پاروهای شکسته بادبان های افتاده در میان گرداب … آی آدم ها آی آدم ها که سر

می رقصید !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
می رقصید !! می رقصید یکسره می رقصید صبح تا شب می رقصید شب تا صبح می رقصید هفته ها در رقص بود ماه

خودم را هجی می کنم !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
خودم را هجی می کنم ! خ دال الف هجی کردم زیر لب خدا را اما هیچ چیز نفهمیدم هیچ چیز کوری بود

ای نغمه ی آزادی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
ای نغمه ی آزادی در آغوش تو آرام خواهم خوابید و سر می کشم جام شوکران را ای نغمه ی آزادی اکبر درویش

عشق اگر عشق باشد
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
عشق اگر عشق باشد عشق اگر عشق باشد کوتاه گویی از اکبر درویش عشق اگر عشق باشد مرگ را به زانو در می آورد این

با من برقص ای آزادی
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
با من برقص ای آزادی دستانت را به من بده با من برقص برقص برقص ای آزادی ای قبله گاه من آنگاه خواهی دید

اما ما هم را یافتیم
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
اما ما هم را یافتیم از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد ) من حتی به خدا نه گفتم اما

خدا کجاست ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
خدا کجاست ؟ از دست نوشته های : ( در سایه ی ارتداد ) پرسید : خدا کجاست ؟ گفتم خوابیده است !