اطلاعات تماس
برچسب: شعر های اکبر درویش

در جهان آشوب
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
در جهان آشوب نه خدا مرا شنید نه خلق نه حتی خودم در جهانی که آشوب بی رحمی و بی همدلی ، گوش ها

قربانی شده ام !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
قربانی شده ام ! من قربانی شده ام قربانی کسانی که هیچکس دوستشان نداشته است اما من ، عاشقانه دوستشان داشته ام اکبر

زخمی شده ام
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
زخمی شده ام زخمی شده ام آن چنان که طاقت برخاستن نیست هر چند ، هنوز ، خواستن در دلم فریاد می زند !

تنها مانده ام
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-10-10
تنها مانده ام تنها مانده ام با بغضی که در گلو نشسته و هر آن ، هزاران بار خفه ام می کند تنها مانده

مگر چه خواسته ام ؟
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-07-29
مگر چه خواسته ام ؟ دل ، در گرو کدام رویاست شب و روز خواب ندارد بی تاب است غمگین است و در انتظار…

افسوس !!
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-07-29
افسوس !! افسوس که ( درد مشترک ) هم نتوانست اتش تفرقه ها را خاموش کند پس کی می خواهیم این دشمنی ها را

برادر نمی خواهم !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-07-22
برادر نمی خواهم برادر نمی خواهم ! برادر ؟ نه ! برادر نمی خواهم وقتی برادری ، هنوز به خون برادر

ما همه محکوم هستیم !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-07-21
ما همه محکوم هستیم ! نان و شراب را ، از میز شام آخر عیسی به یغما بردند چه مکر بی رحمانه

مرغ سحر ناله سر کن
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-07-19
مرغ سحر ناله سر کن مرغ سحر ، با صدای بلند تا صبح ناله کرد اما ناله ی او را ، کسی نشنید آن

من فرزند ایرانم !
- نویسنده: akbar darvish
- . 1399-07-19
من فرزند ایرانم ! من فرزند ایرانم این سرای امید که افسوس گرد ناامیدی را کنون بر خاک آن پاشیده اند سربلند خواهی